میهنی زیباتر از ایران که دیده در جهان؟
مردمانش، زندهدل، خورشیدسیما، مهربان
چشمههایش پرستاره، خاک پاکش، گل ـ طلا
بر سر هر قلهاش، آتشگهی آذرفشان
اشکهایش، سکهٔ باران ابر فرودین
خندههایش، چشمهسار نقرهفام کهکشان
خفته در جغرافیایش، شرزه شیری پرغرور
برنشانده روی کوپال آفتابی زرفشان
در نگاه کودکانش، مشتعل، فردای سبز
بر زبان مادرانش، قصهٔ آرش روان
پرچم سرخ و سپیدش چون برقصد در صبا
آسمان گردد پر از فوارهٔ رنگینکمان
چون نسیم از چهرهٔ گیلان براندازد نقاب،
عطر گل، مدهوش سازد، سهرهها را در جهان
گرچه در تاریخ، توفانها وزید از خون و مرگ
جنگل سبز من ایران، خم نیآمد از خزان
دوستت دارم خزر! با سینهات لبریز موج
بازی مهتاب را، با ماهیانت، شبگهان
از خراسان میشکوفد هر سحرگه، آفتاب
خانهٔ نور است ایران؛ قبلهٔ پاک جهان
خلوت شبهای رازآمیز کرمان دیدنیست
ای خوشا! شیراز و شعر حافظ شیرین زبان
کاوه از سندان سخت صخرهایت زاده شد،
نعرهٔ بیباک بابک در تو شد بر آسمان.
...
آری آری، گفتهام با افتخار: «ایرانیام»
میهنی زیباتر از ایران که دیده در جهان؟
ع. طارق